چراغ های رابطه
چراغ های رابطه
چراغ های رابطه تاریکند.... پرواز را بخاطر بسپار .... پرنده مردنیست ....
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, توسط اقلیما |

 

 

 سلام بانو، سلام و سلامتی و تندرستی نثارت باد. نثار روح مهربان و جسم خسته ات.

 

بانو سالهاست که از تو دورم، اما در این دوری  روزی از یادم نرفته ای. در دوردستها و در فراسوی جاده ها جستجویت نمی کنم، چرا که تو با منی، تو در منی، هر چند که من در درونت زیسته ام، اما سالهاست که تو در منی.

 

تو که انیس و مونس تلخ و شیرینم بوده ای  و من چون لوحه ای در دستهای تو بوده ام، هر چه امروز کسی در من می خواند ، تو روزی نوشته ای، من دست نوشته توام.

 

مادرم، با شروع روزهای مادریم، تو را دیگر بار و دیگر گونه شناختم. بزرگی تو را و بزرگی عشقت را لمس کردم. تو را در بالینم، در قدم های نخستینم، در کلام اولم و در شگفتیهای کوچکم و اعجاز بوسه های تو بر دستها و پاهای زخمی ام یافتم.

 

تو چنان بودی که نفهمیدم چه کرده ای. حال تو را می یابم با همه عشق مادریت. به تو نگاه می کنم و صبوریت را اندازه می کنم و مهرت را.

 

با خودم می اندیشم «مگر دل آدمی تا کجا استعداد دوست داشتن دارد؟»

 

قرار شبهای بی قراریم و رازدار روزهای شادمانیم می خواهمت و هنوز هم برای آرامشم حضور تو را بهانه می کنم.

می بوسمت و می ستایمت و می خواهمت که بمانی، همیشه شاد، تندرست و خشنود...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: